کاغذ سفید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Castle to castle» ثبت شده است

قصر به قصر

چهارشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۳۹ ب.ظ

رمان قصر به قصر را در اینستاگرام لیلی بازرگان دیدم. همان موقع در مورد کتاب و نویسنده گوگل عمیقی انجام دادم و بعد از چند هفته همسرم این کتاب را به من هدیه داد. همان شب شروع کردم به خواندن رمان بی نظیر سلین.

           Castle to castle

رمان قصر به قصر(Castle to Castle)، اثری از لویی فردینان سلین است که در واقع، سه دوره ی "قصرنشینی" سلین را در اواخر جنگ جهانی دوم در آلمان بیان می کند.

شروع این کتاب خوب، اولین دوره قصرنشینی سلین در " زیگمارینگن" می باشد، کاخ دودمان شهر یاران نیمه افسانه ای هوهنتزولرن که آخرین پناهگاه تمام پس مانده های توفان جنگ‌ جهانی دوم جهانی شده است. پناهگاهی که در آن زندگی روزمره به ساعت شماری فرارسیدن به گفته ی سلین، زمان، پخ پخ می‌گذرد.

دوره‌ دوم مربوط به زندگی سلین در زندان، در به دری، بدنامی و مطرودی است.

و دوره سوم که دوره ی نهایی است، شرح آخرین سال های زندگی سلین پزشک گوشه گرفته، با اندکی بیمارانی از خود او فقیرترمی باشد.

با در نظر گرفتن آثار سلین، به تعبیری رمان قصر به قصر، کتاب پیری و حرف آخر اوست. لویی این رمان را در دوران پختگی، ناامیدی، اوج قوام و انسجام زبانی، نهایت شکاکی و بی پرده گویی در آنچه می بیند نگاشته است. به عقیده ی خودش دیگر هیچ جای مجامله و تعارفی نیست. هرچه هست یقین است، چه ما را خوش بیاید چه نه.

زمانی که در مورد نویسنده می خواندم، او را به شدت شخصی عجیب، منزوی، زرنگ و آب زیرکاه یافتم. سلین در مورد خودش کم حرف می زد و وقتی هم از خودش می گفت، دروغ بود. او هرگز نتوانست بدبینی اش را نسبت به انسان ها تغییر دهد. او با رک گویی و شجاعتی بی نظیر پلیدی های انسان عصر را بر ملا می سازد و آیینه ی واقعیت و صداقت را در برابر آن ها نهاد. فراموش نکنید کتاب‌های سلین کتاب‌های ساده‌ای نیستند.

.

از بهترین نقل قول های سلین:

  • حقیقت دردی است که هیچوقت انسان را رها نمی کند و حقیقت این دنیا مرگ است. باید انتخاب کنی: مرگ یا دروغ.
  • من همانطوری می نویسم که حس می کنم...از بی رحمی و خشونت دائمی کتاب هایم انتقاد می کنند...چه کنم؟! این دنیا ذاتش را عوض کند، من هم سبکم را عوض می کنم.

.

از بهترین قسمت های کتاب قصر به قصر (برای من):

  • مردها قانون گذاری می کنند ، خانم ها به کار اصلی می رسند، کار جدی: آرای عمومی!
  • هر چه قدر هم که اهل از خودگذشتگی باشی، بدترین چیزها ممکن است سرت بیاید.
  • توجه دارید که تاریخ را برنده ها می نویسند.
  • همیشه حق با آرای عمومی است، به خصوص اگر حسابی احمقانه باشد...
  • راستش را بخواهید، همین طوری بین خودمان، آخر کارم دارد از شروعش هم بدتر می شود...گو اینکه شروعش هم همچو تعریفی نداشت.
  • کله یک جور کارخانه است که به آن خوبی که آدم دلش می خواهد کار نمی کند...
  • جنایت است خیالبافی با جیب خالی.
  • اینجاست که می بینی پیر شده ای، هیچوقت به معنی واقعی خوابت نمی برد، اما دیگر به طور واقعی هم زندگی نمی کنی، فقط در حال چرتی... حتی نگران هم که هستی باز توی چرتی...
  • رفاه آدم را به چرت و پرت گویی می اندازد...چیزی ست که کش و قوس های زندگی یادت می دهد.
  • چیزی که مسلم است این است که جراحی معمولی، جراحی کاملا خوب و تمیز، کاملا رسمی، کم شباهتی به سیرک رم باستان ندارد؛ قربانی انسانی کاملا حقه بازی! اما اینکه خود قربانی ها اینقدر مشتاق باشند! این قدر خود آزار باشند که هی بخواهند همه چیزشان را ببری! دماغ، گلو، تخمدان...نان جراح ها توی روغن! قصاب های کار دقیق...

.

فردینان تحت تاثیراین دنیای خشک و خشن بزرگ می شود. جایی که اگر می خواهی زنده بمانی باید شکارچی باشی. اگر بتوانی دزدی کنی که خیلی خوب است وگرنه باید مشتری را خر کنی تا شب گرسنه به خواب نروی. این دنیا قرار نیست روی خوش به سلین نشان دهد. انگار خوشبختی یک موجود تیزپاست که باید با عجله خودت را به آن برسانی و اگر لحظه ای درنگ کنی و یا کمی بنشینی تا از چیزی زیبا لذت ببری، از دست می‌رود. اصلا زیبایی و درنگ کردن تله سرنوشت است تا شما را بدبخت کند.

تلاش و عجله برای رسیدن به لحظه ای آرامش.

تلاش و عجله برای رسیدن به لحظه ای آرامش.

تلاش و عجله برای رسیدن به لحظه ای آرامش.

  • ریحانه امید