کاغذ سفید

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

دل تاریکی

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۵ ب.ظ

 

heartofdarkness

دل تاریکی (Heart of Darkness) رمانی کوتاه از جوزف کنراد است. از جمله بهترین رمان هایی که تا به حال خوانده ام. مارلو، شخصیت اصلی داستان، خواننده را به چالش می کشد. یکی از قهرمان های قهار قرن 20 می باشد. در مورد داستان چیزی نمیگم و ترجیح می دهم خودتان چند بار آن را بخوانید. و هر بار نظر خودتان را ثبت کنید.

 

 

در ضمن فیلم Apocalypse Now 1979 برداشتی از آزاد از این کتاب است. اما قبل از تماشای فیلم، حتما کتاب را بخوانید.

 

 

می توانید نظر و تجربه ی خود را با من به اشتراک بگذارید.

 

 

.

پی نوشت 1: در صورتی که کتاب با متن فارسی را تهیه کردید به بخش نقد آن توجه نکنید، کاملا اشتباه است. می توانید به گوگل اسکولار بروید و مقاله های مربوط به دل تاریکی را بخوانید.

 

 

پی نوشت2: از آن جا که من دانشجوی ادبیات انگلیسی هستم این جسارت را می کنم.

 

 

موفق باشید. 

 

 

 

  • ریحانه امید

کتاب دزیره 2

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۲۷ ب.ظ

 

 

 
dESIREE

خواندن دزیره را مدت هاست به پایان رسانده ام. بسیار برایم لذت بخش بود. بارها تصمیم داشتم در مورد تجربه ام و حسی که از خواندن این کتاب به دست آوردم بنویسم اما به هزار و یک دلیل (بهانه) نشد (نخواستم.)
خلاصه کتاب دزیره خواننده را درجریان تاریخ قرار می دهد. اینکه زندگی پر از اتفاقات غیر قابل پیش بینی بوده و همه چیز ممکن است اتفاق بیفتد. فقط کافی است ترس را کنار گذاشته و با اراده به سوی اهداف خود پیش برویم. در مسیر زندگی به طور حتمی دلت می شکند و یا تو دل دیگران را می شکنی...
 
رها باش مثل باد. مثل رود در جریان باش و نظاره گر تمام اتفاقاتی برایت رخ می دهند. 


زمانی که آزادانه بپذیری و خودت را باور داشته باشی، می شوی دزیره. اما زمانی که نصفه نیمه رها کنی و اگر هم اسمش را بتوان رهایی گذاشت! آن زمانی که در سنین جوانی که درصد خطا کردن زیاد ، و جاه طلبی گریبان گیر همگان است، عشق را نادیده بگیری، آن روز اسیر می شوی. و این درد است، دردی که در بزرگسالی روحت راخفه می کند...
پس آموختم رها باشم، و اجازه دهم پیشمامدها برایم رخ دهند و با ارده، بدون ترس و حفظ اصالت خود تصمیمات درست و صحیح بگیرم.
.
اگر این کتاب را مطالعه کرده اید، نظر شما چیست ؟

 

 

 

 
  • ریحانه امید